« آخرین شانس »

« آخرین شانس »

روز بسیار گرمی بود و خیابان از انبوه رهگذران در غلیان بود. این، وضعیت را دشوار می‌كرد اما با این وجود تصمیم خودم را گرفتم. چشمانم را بستم، وِرد گذر را به زبان آوردم و در چشم بر هم زدنی در بُعد پنجم ظاهر شدم. این‌جا آرام، نمناك و دنج بودو...

8 سال پیش